اجزاي هيپنوتيزم پذيري
محدودهي توانايي شخص براي تجربهي يك وضعيت تمركز توأم با توجه و گيرندگي توام با كاهش آگاهي محيطي وكاهش ارزيابي شناختي، هم به حساسيت فرد نسبت به آغازگرهاي دروني و هم به آغازگرهايي كه توسط فرد هيپنوتيزم كننده يا محيط بيروني يا هر دو عرضه ميشود، بستگي دارد.
تجربهي تمركز هيپنوتيزمي نياز به همگرايي سه جزء اساسي دارد كه وجود همهي آنها به درجاتي ضرورت دارد: جذب، انفكاك، و تلقينپذيري (شكل1):
1 جذب: عبارتست از توانايي كاهش دادن آگاهي محيطي براي تسهيل “توجه متمركز” از باب تشبيه مانند نگاه كردن از وراي يك لنز دوربين عكاسي كه موضوع مورد توجه با جزئيات بيشتر ديده ميشود امّا به طور نسبي ارتباط آن با محيط پيرامونش ناديده گرفته ميشود. ورود به حالت هيپنوز را تا حدي ميتوان شبيه به يك لنز بزرگنمايي روانشاختي در نظر گرفت كه ميتواند روي موضوعِ بسيار مورد توجه، متمركز شود. هرچه توجه شديدتر و متمركزتر شود، آگاهي از حضور در زمان و مكان كاهش مييابد.
2 انفكاك: عبارتست از جدا شدن و تجزيهي ذهني اجزاي هويت، خاطرات، ادراك، هوشياري يا پاسخهاي حركتي، نسبت به آگاهي هوشيارانه معمول. هرچه ميزان جذب شخص در توجه متمركز بيشترباشد احتمال اينكه اطلاعات مربوط به پيرامون شخص، از دايرة هوشياري بيرون بلغزد بيشتر ميشود. بنابراين اجزاي خودآگاهي، آگاهي از زمان، ادراك، و فعاليت بدني ممكن است بدون هشياري و آگاهي واقع شوند يا غير ارادي بنظر برسند.
3 تلقينپذيري: عبارت است از تمايل به دريافت و قبول سيگنالها و اطلاعات، توأم با تعليق نسبي قضاوت معمول نقادانه.
شدّت و قوّت تمركز در هيپنوز باعث تعليق (ولي نه از بين رفتن) اجزاي بررسي كنندة ذهن ميشود كه در حالت معمول، به شخص اجازه ميدهند در مورد پاسخهايش قضاوت كند.
دیدگاهتان را بنویسید